عمیق و عاشقانه



سلام دوستان

انسان‌ها ذاتا نیاز به یک دوست، همدم و رابطه با جنس مخالف را از اولین روزهای بالغ شدن و حتی قبل از آن احساس می‌کنند. گروهی به این احساس قلبی پاسخ مثبت داده و رابطه را به هر شکلی و با سهل‌ترین روش شروع می‌کنند. رابطه با یکی از اعضای فامیل، همسایگان، برادر یا خواهر دوستان مدرسه و غیره. برای آنان زیاد مهم نیست طرف مقابل چه کسی و چه کیفیتی دارد بلکه اولویت این است که هر چه زودتر به این نیاز پاسخ داده شود. چنین عشق‌هایی گاه موفقیت و گاه شکست را تجربه می‌کنند.

در طرف مقابل کسانی هستند که مرتب این نیاز قلبی را پس زده و به تاخیر می‌اندازند. اولویت آنان چیز دیگری است؛ تحصیل ، پول، موفقیت، شهرت و سایر موارد از جمله چیزهایی هستند که می‌توان ذکر کرد. در چنین شرایطی ما عشق‌های میانسالی را داریم.

این که کدام مورد درست است پاسخ قطعی ندارد. در مورد عشق نوجوانی ریسک خام بودن زوج، غلبه شهوت بر حقایق، تفاوت‌های خفته، اتفاقات آینده و خیلی از موارد دیگر ممکن است این نوع عشق را با خطراتی مواجه کند. البته اگر عشق این دوران با دقت و توجه به وجود آید ممکن است باعث ایجاد رابطه و خانواده‌ای مستحکم گردد. دقت و توجه معمولا با مشارکت والدین یا افراد آشنای دلسوز و مسوولیت‌پذیر صورت واقعیت می‌گیرد.

نکته مثبتی که در مورد عشق‌های میانسالی می‌توان ذکر کرد پخته و باتجربه بودن زوج است و همچنین روشن‌تر بودن شرایط ازدواج می‌باشد. برای مثال دیگر مشخص شده است طرف مقابل چه شغلی یا حرفه‌ای دارد یا چقدر دارایی دارد. چه علاقمندی‌ها یا چه روابط یا شأن اجتماعی دارد. البته در مورد این نوع عشق‌ها ریسک‌هایی هم وجود دارد. کسانی که این روش را در پیش می‌گیرند با ریسک تجرد قطعی مواجه هستند. یعنی در میانسالی یا سهل انگاری می‌کنند یا موفق به ازدواج نشده و میانسال رو به کهنسالی می‌گذارد که احتمال و تمایل ازدواج را کم و منجر به تجرد قطعی می‌شود.

شخصا علاقه زیادی دارم که در این دو مورد آمارهایی داشته باشم و بدانم که کدام یک چه درصدهای موفقیتی داشته‌اند. آنچه که به نظر منطقی می‌نماید نه عشق نوجوانی و نه عشق میانسالی است بلکه عشق جوانی می‌باشد. به هر حال آرزوی خوشبختی برای تمام مخاطبان خوب وبلاگ خودم دارم.

خوش باشید و از نوجوانی، جوانی، میانسالی و حتی کهنسالی لذت ببرید!


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها